فصل 11 تا 15 کتاب تفکر سریع و کند – دنیل کانمن

خب تصمبم گرفتم خلاصه فصل هایی که از کتاب تفکر سریع و کند دنیل کانمن همراه با گروه کتابخوانی میخونم رو اینجا بذارم تا بهتر در ذهنم بمونه.

فصل 11 – اثر لنگر انداختن
دو تا مکانیسم داره هم توسط سیستم 1 و هم توسط سیستم 2 اتفاق میفته و باید همیشه حواسمون باشه که به اعداد و پیشنهاد های اولیه اعتماد چندانی نکنیم چون ممکنه از این اثر در طراحی اون ها استفاده شده باشه.

فصل 12 – خطای دسترس پذیری

هر چیزی که در دسترسمون باشه بزرگتر، بیشتر، یا تکرار شونده تر نیست. برای قضاوت باید یادمون باشه که آسانی در یاداوری یک موضوع و تعداد دفعاتی که میتونیم چیزی رو به یاد بیاریم میتونه این خطا رو ایجاد کنه. مثلن اگر 5 بار به خاطر داریم در برخورد با کسی صریح بوده ایم احتمالن خودمون رو صریح تر از چیزی که هستیم تصور میکنیم یا اگر دفعه 6 یادمون نیاد یا به سختی مصداقی رو به یاد بیاریم حس میکنیم که کمتر صریح هستیم.

فصل 13 – دسترس پذیری، احساسات و ریسک

هر چه موضوعی بیشتر در دسترس باشه احساسات ما هم بیشتر درگیرش میشه و ریسکش رو بیشتر براورد میکنه. مثل سیل یا زلزله یا همین جنگ اخیر. در صورتیکه همیشه اینطور نیست و تخمین و انتظار ما ناشی از اون اتفاقی که افتاده هست. یا همبستگی ریسک و سود در ذهن مردم که هر چه سود چیزی بیشتر باشه در ذهن ریسک اون کار پایین تر میاد و برعکس ولی لزومن اینطور نیست و ریسک بالا با سود کم و سود بالا و ریسک پایین هم وجود دارند. پیام فصل اینه که گاهی ریسک هایی در ذهن مردم بیشتر از واقعیت و پررنگ تر از ذهن کارشناسان شکل میگیره و مدیا هم به این دامن میزنه و مجبور میشن در سیاست هم بهش توجه کنند و بودجه و فاند بدن بهش و اولویت بالاتری از مسائلی که واقعن مهمتر بودن بگیره. در آخر هم کانمن گفت که البته با نظر مردم هم موافقه و باید همینطوری بشه ولی یه گیری هم به دموکراسی داد که اره اینا ناگزیره در دموکراسی و نظر کارشناسان هم هست و بهتره از نظر روانشناسان هم استفاده بشه در سیاست گذاری ها!

فصل 14- خطای استریوتایپ

وقتی راجع به احتمال چیزی میخوایم قضاوت کنیم یه سوال جایگزین آسونتر میاد در ذهن که به جاش راجع به شباهت اون چیز قضاوت میکنیم و نتیجه رو به عنوان قضاوت احتمال میپذیریم. سیستم 1 این جایگزینی و قضاوت رو انجام میده و البته سیستم 2 هم میپذیره. به دلیل تنبلی یا بیخیالی فعال نیست سیستم 2 که اگه حواسمون باشه و دقت کنیم میتونیم فعالش کنیم. دو تا اتفاقی که میفته اینه که اول) ما تمایل داریم به پیش بینی اتفاقات کمتر محتمل. مثلن اگر کسی در مترو مجله نیویورک تایمز دستش باشه احتمال اینکه دکترا داشته باشه کمتره ولی ما تمایل داریم فکر کنیم از طبقه آکادمیکه تا یه آدم عادی بدون تحصیلات دانشگاهی. دوم) به شدت و قوت شواهد بی توجهیم و درست در نظر میگیریمشون. در نتیجه با اتکا به قانون بیز در محاسبه احتمالات بهتره این دو نکته رو به خاطر داشته باشیم:
یک) بچسبیم به
base-rate
دو) شواهد دیگر رو با دقت بیشتر بررسی کنیم و احتمال عجیب و بالایی براش در نظر نگیریم.

نکته: تفاوت این خطا با اثر هاله ای چیست؟ به نظر و درک شخصی من در خطای هاله ای سوال مشخصی روی میز نیست. ما با دیدن یک ویژگی مثبت یا منفی اون رو به سایر ویژگی هایی که دغدغه خود ماست تعمیم میدیم هر چند که ربطی به هم نداشته باشند و مستقل از هم باشند. اما در خطای representativeness -یا خطای قضاوت استریوتایپ – یک سوال روی میز هست و میخواهیم احتمال چیزی رو بر اساس شباهت به یک دسته بررسی کنیم.

فصل 15 – لیندا:
less is more

منطقی بودن و باور پذیری در نظر عامه با احتمال بیشتر ریاضی یک پدیده متفاوته. هر چه جزییات بیشتر و داستان بهتری وجود داشته باشه برای عامه باورپذیر تر و منطقی تره اما از نظر احتمالات اینطور نیست و باید در پیش بینی ها حواسمون باشه دچار این خطا نشیم. احتمال هم یک متغیر sum-like  است و مثلن احتمال اینکه لیندا کارمند بانک باشه = لیندا کارمند بانک و فمنیست باشه + لیندا کارمند بانک و غیر فمنیست باشه.

تخمین ارزش یا قیمت یک ست (مثلن ظرف)، رابطه مستقیم داره با میانگین ارزش اجزای ست. در نتیجه اگر به یک ست سالم(24 پارچه) اجزای نا سالم یا ایراد دار اضافه کنیم(24+16 پارچه که 10 تاش ایراد داره) در مقایسه منفرد و نه همزمان با ست سالم با تعداد اجزای کمتر(همون 24 پارچه)، این ست حاوی اجزای بیشتر (24+16) اما نه لزومن سالم ارزش کمتری در ذهن مشتری پیدا میکند. این ظروف شکسته مثل احتمال فمنیست نبودن لیندا روی ماینگین قیمت کل ظرف ها اثر میذاره و قیمت رو میاره پایین. همینطور که در ذهن ما – سیستم یک – احتمال فقط کارمند بانک بودن لیندارو پایین میاره. درنتیجه تعداد کمتر ظرف ها و قیمت دقیق و منصفانه آنها – که باید کمتر از ست دیگر میبود – در ذهن افراد بالا تر است و  اینجاست که میگن
less is more


Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *